پیشگامان دنیای مالی
پیشگامان دنیای مالی ارائه دهنده خدمات آموزشی و مشاوره ای در حوزه مالی و سرمایه گذاری و توسعه کسب و کار

بایدها و نبایدهای سرمایه گذاری در بازارهای موازی و سناریو های محتمل پیش رو

ارائه شده توسط دکتر پیمان مولوی در کافه فایننس(نوروز 1400)

اقتصاد روایی،راهنمایی برای تشخیص جهت حرکت ها

ما در یک دنیای عدم استقرار واقع شده ایم.در این دنیا ،هر روز شاهد اتفاقات عجیب‌وغریب و بعضاً خارج از تصور و گاهی اوقات قابل‌ تصور لکن با ریسک بالا هستیم. بعنوان مثال در روزهای اخیر این خبر که کمپانی تسلا دریافت بیت کوین را از شهروندان آغاز کرده منتشر شده است. خیلی از افراد در مواجهه با این خبر ممکن است تعجب کنند در حالیکه کمپانی های خودرو از چند مدت پیش ، دریافت بیت کوین را آغاز کرده بودند.بنابر این خبر فوق نباید خیلی هم عجیب باشد. اما هم اکنون و در شرایط فعلی این موضوع در یک روندی قرار گرفته است که همه به آن عکس العمل نشان میدهند.این عکس‌العمل باعث می‌شود که خیلی از افراد نسبت به این موضوع و این خبر حساس شوند.

یک مبحثی در حوزه اقتصاد تحت عنوان اقتصاد روایی وجود دارد.(کتاب اقتصاد روایی رابرت جی شیلر میتواند در این زمینه مفید باشد).اگر چه بنا نیست اقتصاد روایی همه رویکرد ها را به ما آموزش دهد اما میتواند به ما کمک کند که جهت حرکت را تشخیص دهیم.

در اقتصاد روایی مطرح می‌شود که گاهاً برخی موضوعات که الزاماً هم درست نیستند، میتوانند تِرند شوند و در سرفصل های اخبار قرار بگیرند. این مسیر به گونه ای حرکت میکند که خیلی از افراد جذب آن خواهند شد بدون اینکه نسبت به آن خبر یا موضوع اطلاعات و آگاهی داشته باشند.خبری که در باره دریافت بیت کوین توسط تسلا منتشر شده و تعجب خیلی از افراد را برانگیخته کرده ناشی از این موضوع و ترند شدن بحث رمزارزها می باشد.

توجه به روایت ها،توصیه ای مهم برای فعالیت در بازارهای موازی

اولین توصیه ای که برای فعالیت در بازارهای موازی وجود دارد و افراد باید بر اساس آن عمل بکنند و حرکت خود را تنظیم نمایند، این است که نسبت ‌به روایت‌ها، گفتمان ها و نحوه پوشش اخبار در اقتصاد توجه جدی داشته باشند.الزاماً رسالت رسانه این نیست که خبر دقیقاً درست را در اختیار ما قرار دهد.خبر درست به سختی بدست می آید همانند لایه های پیاز که باید مکرر لایه ها جداشوند تا خبر اصلی نمایان شود.در تمامی رسانه ها طرفداری و جانب داری وجود دارد.این یک ذات است.بعنوان مثال یک فردی که در بازارموازی در حال فعالیت است شاید تعصبی نسبت به بازار خاصی نداشته باشد اما فردی که صرفا در بازار سرمایه سرمایه گذاری میکند نسبت به آن جانبداری خواهد داشت.

دکتر پیمان مولوی - کافه فایننس

سه نکته مهم در مواجهه با اخبار و روایت ها

هر آنچه که تِرِند شده لزوما درست و دقیق نیست!

نکته اولی که در صدد بیان آن هستیم این می باشد که توجه کنیم اطلاعاتمان را از کجا جمع آوری میکنیم؟ آیا این اطلاعات قابل اعتماد هستند یا خیر؟ بنابر این، در اقتصاد روایی، الزاماً هر آنچه که در تیتر اخبار وجود دارد،موضوع درست و دقیقی نیست.بلکه گاهی اوقات یک موضوع غلط در اخبار پر و بال داده می شود و در سر خط اخبار قرار میگیرد.بعدها مشخص می شود که این موضوع نادرست و غلط بوده است.این اتفاق در سیاست گذاری اقتصادی کشور هم ممکن است وجود داشته باشد و باعث نابودی اقتصاد شود. و این مبحث اقتصاد روایی و ترند شدن ها در مورد بازارهای مالی هم وجود دارد.

یک سرمایه گذاری بازارهای موازی همواره پرسشگر خواهدبود!

نکته دومی که بیان می شود اخبار و داده ها هستند.بعنوان مثال شما تلویزیون را باز می‌کنید و برنامه ای را میبینید که مجری آن در حال تعریف از یک بازار و معرفی آن بعنوان یک بازار خوب می باشد.در اینجا باید توجه کرد که صرفاً با یک خبر نمیتوان به این بازار اعتماد کرد و وارد آن شد.بر عکس این موضوع هم وجود دارد،صرفاً با یک خبر در رسانه که مثلا میگوید بازار رمزارزها بازار بی پایه و اساس و خطرناکی است نباید از آن بازار روی گرداند.ما بعنوان یک سرمایه گذار باید پرسشگر باشیم.بپرسیم چرا اندازه این بازار به این مقدار زیاد شده؟ پلتفرم آن چیست؟قابل تقلب هست یا خیر؟ همچنین باید سوال کنیم مگر بناست من سرمایه گذار تمام سرمایه ایم را واردش کنم؟ثانیا مگر بقیه بازار ها بدون ریسک هستند؟ لذا صرفاً با یک خبر نمیتوان از یک بازار دوری کرد بلکه باید پرسشگر بود و پرسش های اساسی را مطرح کرد.بعنوان مثال باید سرمایه گذار بدنبال این پرسش باشد که با چه متدولوژی وارد این بازار شود؟

رویکردهای احساسی در مقابل رویکردهای علمی و دقیق!

نکته سوم که متأسفانه در ایران با آن درگیر هستیم و باید زحمات زیادی جهت عبور از آن بکشیم،توجه به جملات است که بیش از آنکه ناشی از یک رویکرد علمی باشند از یک رویکرد احساسی نشأت گرفته اند و با این رویکرد نیز با آن ها برخورد می شود.بعنوان مثال شما تلویزیون را روشن میکنید و مشاهده میکنید که گفته می شود تعدادی دلال بازار ارز را به هم ریخته اند،در بازار تخم مرغ و… مشکل ایجاد کرده اند یا یک عده دلال بورس را با مشکل مواجه ساخته اند و… حال باید سؤال کرد آیا واقعاً مشکل این است؟ یا اینکه ما در معرض یک سری داده های غلط قرار گرفته ایم. در ذهن ما فرور فته که سوداگری منفی است و از آن طرف ماندن در یک سهم،کمک به اقتصاد است.اما در حقیقت، اینها جملاتی من درآوردی و بی پایه است.

بایدها و نبایدها در مواجهه با روند بازارهای موازی

در شکل زیر،روند بازدهی سالانه بازار دارایی ها را نسبت به مدت مشابه سال قبل مشاهده میکنید:

دکتر پیمان مولوی

طبق نمودار،در اواخر اردیبهشت‌ماه هر چهاربازار (بورس،سکه،ارز و مسکن) در یک نقطه به هم رسیده اند. و این نقطه تقریبا نقطه بازده ۱۰۰ درصد نسبت به دوره قبل است.سؤال مهم این است که چه نتیجه ای از همگرایی در این نقطه می گیریم؟

برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا یک خطای محرز در سرمایه‌گذاری را بررسی کنیم  که خیلی از افراد را گمراه میکند و آن ها را با مشکلات جدی مواجه میکند. این خطا،خطای دسته بندی است.

خطای دسته بندی،خطایی محرز و گمراه کننده!

طبق این نمودار،من میتوانم بگویم که در اردیبهشت ماه هر چهار بازار در یک نقطه بهم رسیده اند و بازدهی یکسان داشته اند.اما واقعیت غیر از این است.باید دقت کرد،اگر چه این بازارها در یک نقطه تلاقی کرده اند اما هر بازار شروع های متفاوت،دوره های متفاوت،ریسک ها و تلاطمات متفاوت نیز داشته است.این نکته اول است که در بازارهای موازی نباید درگیر مبحثی تحت عنوان دسته بندی شد.افرادی که میگویند فلان بازار مثلا بیت کوین،طلا و.. در فرودین ماه بیشترین بازده را داشته است به لحاظ داده اشتباه نمی کنند اما این بازده ها در شرایطی است که شما اول سال ورود کرده و آخر سال خروج کرده باشید.از طرفی هیچ تضمینی نیز وجود ندارد که این روند در سال بعد نیز ادامه دار باشد.پس نکته اول این است که خطای دسته بندی را جدی بگیریم.

نکته دوم در این نمودار این است که از خرداد به بعد شاهد واگرایی بازارها هستیم. بازارهای سکه و دلار رو به پایین هستند و بازار املاک و مستغلات که همیشه حرکت آرامی داشته،در حال ادامه روندش است.اما بازار سرمایه تقریباً از مهر ماه حرکت صعودی رو به سمت بالا را آغازکرده است.

آنچه که در بازارهای موازی گذشت!

حال میخواهیم در این نمودار شرایط را از ابتدای سال ۹۸ تا ۹۹ بررسی کنیم و به یک پیش بینی در مورد سال ۱۴۰۰ برسیم

  • در سال ۹۸ تورم نقطه به نقطه(انتهای سال) نزدیک ۴۰ درصد بوده است.سال ۹۹ هم شرایط تورم همانند سال ۹۸ بوده است.
  • از طرفی تحریم ها کماکان برقرار است. و رشد اقتصادی سال ۹۸ نزدیک ۱۰ درصد منفی بوده است.
  • دلار ۴۲۰۰ تومانی نیز همچنان در سال ۹۸ توزیع می شده است.
  • زیرساخت‌های اقتصادی سال ۹۸ تغيير و برتري خاصي نداشته است.
  • در سال ۹۸ همچنان تحریم‌ها بودند،فشار تحریم ها بیشتر بوده، فروش نفت کمتر بوده و به صفر میل می کرده است.

در شرایط اقتصاد سال ۹۸ بازارهای موازی مثل طلا ،ارز و املاک و مستغلات تقریباً در کانال خیلی نزدیک به‌هم در حال حركتند.در مورد املاک و مستغلات دسترسي دولت و بانک مركزي برای دستكاری در آن كم است پس مسير خود را نزديک همان بازده ۱۰۰ درصد ادامه ميدهد.ولی دو بازار ديگر يعنی ارز و سكه كه تحت تاثیر بانک مرکزی هستند (برای کم کردن نرخ دلار) پايين تر آمده اند.

دعوت دولت و هجوم ملت

اما در اين نمودار اگر به بازار سرمایه دقت كنيم، بازار سرمایه در آذر ، بهمن و اسفند ماه حرکت صعودي داشته است.از دي ماه شاهد مباحث و اظهار نظرهاي زيادی درباره بازار سرمايه و فوايد زياد آن بوديم. دولت دربهمن ماه به فكر استفاده از بازار سرمايه افتاد تا بتواند شركت هايش را عرضه كند و بعنوان يك منبع درآمد آن را مورد استفاده قرار دهد.

در اين مقطع زماني بود كه دولت مردم را به سرمايه گذاري در بورس دعوت کرد و چند عامل هم باعث علاقمندي شديد مردم به سرمايه گذاري در بازار سرمايه شد من جمله شيوع كرونا كه باعث شده بود اكثر افراد خانه نشين شوند از طرفي مردم سال بدي را در ۹۸ پشت سر گذاشته بودند و اكثر افراد بدنبال جايي بودند كه بازده بدست آورند.لذا وقتي بازده بازار سرمايه در بهمن ۹۸ را نگاه ميكنيم شاهد بازده حدود ۲۰۰ درصدي هستيم نسبت به بازار هاي ديگر.

خطای لنگر در کمین سرمایه گذاران

به هر حال در آن مقطع زمانی دعوت شديد مردم به سرمايه گذاري در بورس انجام شد .طبيعيست كه مردم نسبت به حاكميت يك اعتمادی دارند.اما متأسفانه در این مقطع  یک خطای بسیار جدی اتفاق افتاد که عبارت است از خطای لنگر.این خطا بیان میکند که یک فرد هرچقدر فکر کند از پیشنهاد اولیه فاصله گرفته اما بازهم تحت تأثیر آن می باشد.در جایی که افراددچار این خطا میشوند غالباً به داده های اولیه وزن بیشتری داده می شود.بعنوان مثال وقتی فردی میخواهد در خیابان جمهوری خانه بخرد،همه موارد را بر اساس خیابان جمهوری خواهد سنجید.اگر کسی به او بگوید که خانه دیگری در خیابان دیگری وجود دارد به هیچ وجه نخواهد پذیرفت.او فکر میکند خیابان جمهوری بهترین محل است در حالیکه این گونه نیست و تحت تأثیر ایده و پیشنهاد اولیه قراردارد.

در فضای سرمایه گذاری باید نسبت به خظای لنگر خیلی حساس بود.یک سرمایه گذار کاری ندارد که فلان مسئول درباره یک بازار چه قولی داده و چه اظهار نظری کرده است او بعنوان یک سرمایه گذار باید بدنبال بازاری با بیشترین بازده باشد و تحت تأثیر داده های اولیه ای که به او منتقل می شود قرار نگیرد.

عدم توازن در بازدهي يك بازار به مرور توسط بازارهاي ديگر جبران مي شود.

طبق نمودار،رشد بازار سرمایه ادامه یافت و در اردیبهشت ماه سال ۹۹ به ۳۰۰ درصد رسید.در اینجا باید به جمله دقیقی در اقتصاد اشاره کنیم که بیان می کند:

عدم توازن در بازدهی يك بازار به مرور توسط بازارهاي ديگر جبران مي شود.

 

عدم توزان به اين معناست: در اقتصادی كه همه چيز مشخص است يعنی تحريم ها وجود دارد، نقدینگی وجود دارد اما روی بازارهاي دیگر کنترل یا محدودیت خاصي وجود قرار نگرفته و به اين حالت نيست كه كسی نتواند وارد آن ها شود يک بازار بازدهی اش به ۳۰۰ درصد  برسد و بازاری ديگر دارای بازدهي بين ۱۰۰ تا ۱۵۰ درصد باشد..يعنی يک بازار دوبرابر بازار ديگر بازدهی داشته باشد.این معنای عدم توازن می باشد.

در قسمت دوم جمله بيان می شود که عدم توازن در بازدهی يک بازار به مرور توسط بازارهای ديگر cover یا جبران خواهد شد. بعنوان مثال : در فروردين ۱۳۹۹ هر چقدر كه بازار سرمايه رشد ميكند و از بازار هاي موازی فاصله می گيرد، ذی نفعان بازارهای موازی مانند بازار ارز،طلا،مسكن،سكه و… نسبت به اين موضوع حساس مي شوند و از رشد يک جانبه بازار سرمايه چندان خشنود نيستند.در اين حالت است كه مباحثی مانند بازارسرمايه قمار است و كازينوی بازار سرمايه و… مطرح مي شود.اين اتفاقات و واكنش ها برنامه ريزی شده نيست بلكه ناشی از عدم توازنی است كه به وجود آمده است..پس ما مطلع از اين جمله درست هستيم كه عدم توازن در یک بازار به‌مرور توسط بازارهای رقیب جایگزین خواهد شد.پس اگر ديديم بازاري بصورت عجيب و غريب در حال رشد است خوشحال باشيم و از رشدش استفاده كنيم اما مسأله اين است كه چگونه استفاده كنيم؟

مدلی برای فعالیت در بازارهای موازی متلاطم

گام اول

یکی از بهترین روش‌ها برای سرمایه‌گذاری در بازارهای موازی مشخص كردن بازده مورد انتظار است.اين موضوع شايد خيلی مطرح نباشد اما مهم است.بعنوان مثال وقتي تورم ۶۰ درصد است بازده مورد انتظار یک سرمایه گذار  زير ۶۰ درصد نيست و حتماً بالای ۶۰ درصدخواهد بود.اين انتخاب بازده بين افراد مختلف كاملاً متفاوت است.در اولين قدم براي انتخاب اين بازده بايد تيپ شخصيتی فرد مشخص شود.معلوم شود كه وي ريسک پذير است يا ريسك گريز؟درونگراست يا برونگرا؟تفكري است يا تعصبي؟قدرت كنترل دارد يا خير.دومين قدم مشخص كردن بازده است.باید از الان بازده مورد انتظار سال بعد مشخص شود.بعنوان مثال اگر  امسال اتفاق خاصی از لحاظ سياسي و.. نيافتد،بازده سال آينده از الان مشخص خواهد بود.بنابر اين اگر مذاكره اي نباشد،تحريم ها پابرجا باشد،رشد اقتصادی منفي نباشد(صفر باشد) و… تورم سال آينده ۴۰ تا ۵۰ درصد خواهد بود،پس بازده مورد انتظار سرمایه گذار هم ۴۰ تا ۵۰ درصدخواهد بود.

گام دوم

اولین حرکت پس از مشخص كردن بازده مورد انتظار اين است كه در كوتاه ترين زمان ممكن،سرمایه گذار بازده مورد انتظارش را cover كند.يك فرد اين كار را در دوماه انجام ميدهد،فردی در شش ماه و ممكن است براي فرد ديگری يكسال طول بكشد.پس در پاسخ به اينكه  گفته می شود باید بلند مدت سرمايه گذاری کرد بايد گفت كه در كشور ما چه چيز بلند مدتی وجود دارد؟

رویکرد بلند مدت با سرمایه گذاری بلند مدت تفاوت دارد!

لذا بايد توجه كنيم كه رويكرد بلند مدت بمعنای سرمايه گذاری بلند مدت نيست و بايد به اين تفاوت دقت كرد.بعنوان مثال رويكرد بلند مدت اين است كه بنده درآمدي دارم،با اين پول در صنعت پتروشيمي سرمايه گذاري ميكنم،سهامم رشد ميكند،بررسي ميكنم و احساس ميكنم اين مقدار برايم كافيست پس پولم را خارج ميكنم و آن را در بازارهاي موازي hedge ميكنم و وقتي مشاهده ميكنم قيمت ها در صنعت پتروشيمی به نقطه مطلوبی رسيده مجدداً سهم بيشتری از اين صنعت خريداری ميكنم.اين رويكرد بلند مدت است.

گام سوم

نكته ديگر در شرايط نوسانی بالا پس از مشخص كردن بازده و تيپ شخصيتی،ذخيره كردن سود است.چندين مدل برای ذخيره سود وجود دارد كه بنده مدل خودم در بازارهای متلاطم ذخيره سود صد در صدی است.چون فرد محافظه كاری درحوزه سرمايه گذاري هستم.من پولم را از يک بازار وقتی به رشد مورد انتظارم رسيد خارج مي كنم و بر اساس جمله عدم توازن در بازدهي يک بازار به مرور توسط بازارهاي ديگر جبران می شود،پولم را وارد بازارهاي ديگر مي كنم.و از رشد آن ها استفاده ميكنم.اين كار نامش حركت بين بازارهاي موازی است.

يك مثال مطرح ميكنم:

بنده در آبان و مهر بيان كردم كه بهترين زمان براي طاق زدن بين ماشين و ملک است.و در آن موقع هم انتقادات زيادی به بنده وارد شد كه شما دلال خودرو و… هستيد.اما در پاسخ بايد گفت ما با اين حرف ها كاری نداريم بلكه بدنبال بازاری هستيم كه بيشترين بازده را به ما بدهد.

سناریوهای محتمل برای بازارهای موازی در سال ۱۴۰۰

اواخر تیر و اوایل مرداد بازده بازار سرمایه یک‌ساله ۶۵۷ درصد بوده است.دو ماه بعد مجموع بازده بازار،طلا و مسكن تقريباً معادل ۶۰۰ درصد شده است. در انتهای سال مجدداً يک Correlation نزدیک به‌هم مشاهده می شود.بنده فكر مي كنم در اردیبهشت‌ماه دوباره، آن همگرایی كه در بازارهایديگر داشتيم مجدداً شاهدش خواهيم بود البته يك مقدار بالاتر. ولی آیا بعد از آن بازهم بازارها باهم حركت ميكنند؟ در پاسخ ميگوييم خير. در اينجا چند سناريو ميتوان متصور شد.سه سناريوی اصلی وجود دارد:

۱- مذاكرات قبل از انتخابات رياست جمهوری انجام مي شود.

۲- مذاكرات به دولت بعد كشيده مي شود.

۳- مذاكره ای اتفاق نمی افتد.

اگر سناريوي ۱ و ۲ اتفاق بيافتد كاهش قيمت دلار را شاهد خواهيم بود.در اين شرايط با انجام مذاكرات و آزاد سازی پول های بلوكه شده، چه دولت فعلی چه دولت بعد،قيمت دلار را كاهش خواهد داد.(به زير ۲۰ هزار تومان) چرا كه بايد برای خودش شرايطی را مهيا كند.پس با فرض اين دو سناريو بايد بگوييم كه ريسك دلار،طلا،و خودرو كه بصورت دفعتی با دلار تغيير ميكنند خيلي بالاست.ولي سناريوی سوم به اين معنی است كه به دلار ۳۵۰۰۰ تومانی سلام دهيم! و برای مارپيچ تورم و جهش بازارها آماده شویم.

بعنوان نتیجه گیری لازم به ذکر است كه براي موفقيت در بازارهای مالی اولاًً بايد تعصبی به هیچ بازاری نداشته باشیم ثانیاً بازده مورد انتظار را بر اساس تيپ شخصيتی مشخص كنيم و ثالثاً استراتژی ذخيره سود داشته باشيم.

/پایان/

www.donyayemali.com

1 نظر
  1. عبدالخالق باران زهی می گوید

    سلام و احترام خیلی عالی بود

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دلیل بازگشت وجه