پیشگامان دنیای مالی
پیشگامان دنیای مالی ارائه دهنده خدمات آموزشی و مشاوره ای در حوزه مالی و سرمایه گذاری و توسعه کسب و کار

آشنایی با مبانی مهندسی مالی ومدیریت ریسک

درسگفتاری از دکتر محمدعلی رستگار

دکتر محمدعلی رستگار دارای مدرک دکتری مهندسی مالی از دانشگاه جنوا و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد فایننس از دانشگاه تورینو می باشند و در مدرسه تجاری لندن بعنوان محقق پس از دکتری به فعالیت های علمی و پژوهشی اشتغال داشته اند.دکتر رستگار سوابق علمی پژوهشی پرباری در حوزه دانش مالی علی الخصوص مهندسی مالی داشته اند که میتوان به مواردی چون عضو هیئت علمی گروه مهندسی مالی دانشگاه تربیت مدرس،عضویت در انجمن مالی ایران،عضویت در گروه مدیریت مالی دانشگاه خوارزمی و.. اشاره کرد.ایشان در کنار فعالیت های علمی-پژوهشی در اموراجرایی نیز فعال بوده و مواردی چون عضویت در هیئت مدیره تأمین سرمایه بانک مسکن،مشاور بانک ملت،عضویت در کمیته ریسک بانک های ملت،رفاه و اقتصاد نوین،عضویت در کمیته فناوری مالی بانک پاسارگاد و… در کارنامه اجرایی ایشان به چشم می خورد.دکتر رستگار در شهریور ماه ۹۹ ضمن حضور در مدرسه تابستانه مالی به ارائه ای در بحث مبانی مهندسی مالی و مدیریت ریسک پرداختند که این درسگفتار جهت استفاده مخاطبین محترم منتشر می شود:

(توجه: این درسگفتار مطابق با محاوره استاد محترم پیاده سازی شده است.مخاطبین محترم میتوانند فایل جزوه مکتوب و فایل ارائه درس را از طریق بخش های مربوط در سایت دریافت نمایند،جزوه مکتوب در انتهای نوشتار جهت دانلود قرارداده شده است)

«بسم الله الرحمن الرحیم»

آشنایی با مبانی مهندسی مالی و مدیریت ریسک

ارائه شده توسط دکتر محمدعلی رستگار


هدف غایی مهندسی مالی که عمدتا در قالب طراحی مشتقات مالی و ابزار های نوین مالی است ، همان مدیریت ریسک میباشد. درس مهندسی مالی در دانشگاه های ایران زیر مجموعه ی رشته ی مالی است و شامل مهندسیمالی مقدماتی و پیشرفته میباشد. بخشی از این درس آشنایی با مبانی و ابزار آن است وبخش دیگر آن نحوه یبه کار بردن این ابزار ها برای مدیریت ریسک بازار است.

ریسک چیست؟

اساسا وقتی ما میتوانیم از کلمه ی ریسک استفاده کنیم که در شرایط عدم قطعیت باشیم. عدم قطعیت از فقداناطلاعات میاید. پس هر موقع ما اطلاعات به نسبت کاملی از موضوعی داشته باشیم ، میزان ریسک ما کم میشود.اما این ریسک هم میتواند اثرات مثبت داشته باشد و هم میتواند اثرات منفی داشته باشد که ما اثرات منفی رامورد مطلاعه قرار میدهیم. به این علت که اثرات منفی ، برای ما نگرانی بوجود می آورند و میتواند به ما آسیببرساند. عدم قطعیت یک مفهوم کلی است و مراتب مختلفی دارد ، یک مرتبه از آن عدم قطعیت مطلق است.

مرتبه ی بعدی عدم قطعیتی است که در آن میزان اطلاعات کمی وجود دارد و حالت ابهام داشته باشد. مرتبه یبعدی ، مرتبه ای است که ما را با ریسک مواجه میکند.به طور مثال ، اگر ما کیسه ای داشته باشیم که در آن فقط میدانیم توپ وجود دارد ، اگر ما یک توپ بیرونآوریم و از ما خواسته شود که احتمال قرمز بودن توپ را بگوییم ، نمیتوانیم احتمال را بدست بیاوریم چون ماهیچ اطلاعاتی از درون کیسه نداریم اصلا شاید ما توپ قرمز نداشته باشیم. این حالت عدم قطعیت است.حال اگر ما بدانیم که در درون کیسه ، توپ های قرمز و آبی وجود دارد و از ما خواسته شود که بعد از بیرونآوردن توپی ، احتمال قرمز یا آبی بودن آنرا بدست بیاوریم باز هم نمیتوانیم احتمال را بدست بیاوریم چون مانمیدانیم که به چه تعداد توپ قرمز و چه تعداد توپ آبی درون آن وجود دارد. این حالت ابهام است.اما اگر ما بدانیم که درون کیسه سه توپ قرمز و سه توپ آبی وجود دارد میتوانیم احتمال را بدست بیاوریمچون اطلاعات را به اندازه ی کافی داریم. این حالت ریسک است.

پس در ریسک اینطوری نیست که ما کلاً اطلاعات نداشته باشیم بلکه اطلاعاتی داریم که با استفاده از آنمیتوانیم تابع توزیع عدم قطعیت را بدست بیاوریم. این اطلاعات به طور مثال امکان دارد سری زمانی اتفاقاتگذشته باشد یا مصابحه با خبرگان آن موضوع یا هر نوع اطلاعات دیگر. پس اگر اطلاعاتی داشته باشیم که با آنتابع توزیع را بدست بیاوریم در ریسک قرار داریم و اگر نتوانیم بدست بیاوریم امکان دارد در ابهام باشیم و یا درعدم قطعیت مطلق.

مدیریت ریسک یک فرایند است ، فرایندی که دائما باید انجام شود.  تا وقتی که شرکت وجود دارد مدیریتریسک باید انجام شود و وقتی که شرکت بسته شد ، مدیریت ریسک نیز به اتمام میرسد. کاری که در ابتدایاین فرایند باید انجام دهیم این است که عوامل ریسک را شناسایی کنیم. بعد از شناسایی ، ما باید آنالیز کنیم.

یعنی باید بررسی کنیم که ریسک ها ، چگونه بر روی کار ما تاثیر میگذارد. سپس باید عملی انجام دهیم تاریسکی که با آن مواجه هستیم ، مدیریت شود. وقتی حرف از مدیریت کردن ریسک میزنیم ، سه اتفاق امکاندارد بیافتد. یا ریسک را کاهش میدهیم یا ریسک را کاملا از بین میبریم یا ریسک را منتقل میکنیم. بعد از اینکه ما مدیریت ریسک کردیم ، باید پایش کنیم تا این اقدامات به نتیجه رسیده است یا نه. اگر نرسیده باشیمبه مرحله ی کنترل میرسیم که در این مرحله باید چرخه را دوباره انجام دهیم.

وقتی ما صحبت از ریسک مالی میکنیم ، منظور ما این است که بر اثر عدم قطعیت های موجود در جامعه بوجودآمده. پس ریسک مالی آن ضرر و زیانی است ناشی از عدم قطعیت در ارزش سبد دارایی ما برای یک افق زمانیمشخص. در دنیای مالی مهمترین ریسک ها ، ریسک بازار ، ریسک اعتبار و ریسک نقدینگی است. برای هر کداماز این ریسک ها ما درس جداگانه ای داریم چون هر کدام موضوعات مفصلی هستند و برای درکش باید به تمامقسمت های آن توجه داشت.

ریسک بازار ، آن ضرر و زیانی است که از نوسانات متغییر های مختلف بازار به ارزش سبد ما تحمیل میشود.متغییر ها امکان دارد قیمت سهام ، نرخ بهره و یا ارز ها و کالا ها ی مختلف باشد. علتی که باعث میشود ایننوسانات رخ بدهد یا تصمیمات کلان اقتصادی است یا تصمیات خرد در سطح بنگاه است و یا تاثیرات فاکتورهای سیاسی است. پس بر مبنای تحلیل بنیادی علت نواسانات قیمت این موارد است.

البته ما در بازار نوع دیگری از نواسانات را داریم که تحلیل هایش به دسته ی تکنیکال مربوط میشود و دسته یبعدی ، تحلیل های رفتاری است. آن چه که ما در بازار میبینیم با توجه به گذشته ، تحلیل های بنیادی وتکنیکال نسبت به گذشته ارزشش نسبت به تحلیل های رفتاری کم شده است.

ریسک اعتباری ، ناشی از عدم انجام تعهدات شریک تجاری است. این ریسک امکان دارد قبل از تسویه و یا بعداز تسویه اتفاق بیافتد. به طور مثال ما برای شرکتی اوراق قرضه منتشر کرده و ما مقداری اوراق خریده ایم. اگرشرکت بازپرداخت این اوراق را موکول کند ، ما دچار ضرر و زیان شده ایم و با ریسک اعتباری مواجه هستیم.

به این ریسک اعتباری بعضی مواقع دیفالت ریسک هم (Default Risk) میگویند. دیفالت ریسک همان موکولکردن اقساط است که حالت های مختلفی دارد.

مفهوم دیگری هم وجود دارد به نام دیفالت کُمپُنِنت (Default Component) که همان احتمال وقوع حالتدیفالت است. مفهوم دیگری به نام ریکاوری رِیت (Recovery Rate) وجود دارد که همان میزان دارایی هاییک شرکت بر روی بدهی های شرکت است. اگر ما با مدل سازی بتوانیم این احتمال و ریکاوری ریت را بدستبیاوریم تقریبا موضوع ریسک اعتباری حل شده است. در دنیا شرکت هایی داریم به نام شرکت های رتبه بندی.

یکی از شرکت های معروف در زمینه ی رتبه بندی ، شرکت مودیز (Moodys) میباشد. این شرکت نزدیک بهصد سال است که کار رتبه بندی شرکت ها را انجام میدهد. مودیز برای رتبه بندی ، اطلاعاتی را از شرکت هامیگیرد و با استفاده از مدل هایی که دارد به شرکت رتبه میدهد. در ادامه مودیز میگویید که شرکت هایی که دربالاترین رتبه یعنی AAA (Triple A) قرار دارند از هر ده هزار شرکت در سه سال اول هیچکدام کار موکول راانجام نمیدهند. اما در چهار سال اول از هر ده هزار شرکت ، پنج شرکت و در پنج سال هفده شرکت و الی اخر ،موکول میکنند. مودیز برای هر طبقه از جدولش همچین اعدادی را به دست میاورند و گزارش میدهند.

پس همانطور که قابل مشاهده است ، شاید ریسک اعتباری تعریف ساده ای داشته باشد ولی دنیای بزرگیپشتش نهفته است.ریسک بعدی ، ریسک نقدینگی است. ریسک نقد شوندگی آن ضرر و زیانی است که ناشی از نقد نشدن پولماست. یک تعبیر از ریسک نقدینگی ، ریسک نقد شوندگی است. تعبیر دیگر ، ریسکی است که بنگاه یا شرکتبا کمبود نقدینگی مواجه میشود. به طور مثال شرکتی باری خرید کالایی برای کالایی پول کم می اورد و برایما بقی پولش به فروشنده چک یک ماهه میدهد. اما فروشنده میگوید که اگر قرار است چک یک ماهه بدهیمیزان پول کالا به مقداری افزایش میابد. این میزان یا درصدی که فروشنده بیشتر میخواهد ، ریسک نقدینگی میگویند. پس این ریسک ، ضرر و زیانی است که شرکت باید تحمل کند تا برای آینده هزینه ی بیشترینپردازد. ریسک نقدشوندگی و ریسک نقدینگی به یکدیگر مربوط هستند.

ریسک عملیاتی ریسک بعدی است. این ریسک ها ناشی از خطاهای انسانی یا فرایند های یک سازمان یانرم افزار و سخت افزار است. به طور مثال فردی برای شرکتی چک مینویسد اما به طور اشتباه یک صفر بیشترمیگذارد و مقدار بیشتری از حسابش خارج میشود. این ضرری که به ما وارد شده ، ریسک عملیاتی است. ریسکعملیاتی امکان دارد از جنس اعتباری یا نقدینگی و یا بازار باشد.

این چهار نوع ریسک ، ریسک های اصلی است. نوع های دیگری از ریسک هم وجود دارد.

ریسک درامد به گونه ای است که باعث میشود ریسک گریز شویم یعنی تمام ریسک ها را به طور سخت محدودکم کنیم. در نهایت امکان دارد شرکت ما به علت ریسک گریزی درآمدش کم شود. پس این موازنه ای است کهریسک ها را تا چه حد قبول کنیم تا درآمد هم داشته باشیم. ریسک بعدی ، ریسک های سایبری است. ریسکهای که به حوزه ی تکنولوژی مربوط میشود. ریسک بعدی ریسک قانونی است. معمولا وقتی ما قوانینی درسازمانی زیر پا میگذاریم با ریسک هایی مواجه میشویم. فلسفه این ریسک برای جلوگیری از زیر پا گذاشتن قوانین است.

ریسک های استراتژیک ، ریسک هایی است که در تدوین استراتژی شرکت پدید می آید که اگر خطایی رخ دهدممکن است برند شرکت آسیب ببیند. ریسک بعدی ریسک شهرت است. اگر در این ریسک خطایی رخ دهدامکان دارد که شهرت ما از بین برود و یا برند شرکت خراب شود.

بحث دیگری هم وجود دارد به نام حاکمیت شرکتی. مبانی است که در یک شرکت یا سازمان باید پیاده شود تاحکمرانی خوب اتفاق بیافتد که شامل توزیع قدرت به طور مناسب در شرکت میشود.ریسک بعدی استفاده ی بد از مدل ها یا انتخاب مدل اشتباه است. نام این ریسک ، ریسک مدل است.

سیستمیک ریسک ، ریسک های مربوط به شبکه ی کسب و کار است و با سیستماتیک ریسک متفاوت است.

 

برای مدیریت ریسک باید چند کار را انجام دهیم. یکی اینکه باید بدانیم چه سبد دارایی را مدیریت میکنیم.مسئله ی دوم برای مدیریت ریسک این است که دوره ی زمانی را بدانیم. بعد از آن باید فاکتور های ریسک رامشاهده کنیم. کار بعدی که در این حوزه باید انجام دهیم این است که سناریو های آینده را شبیه سازی کنیم.

سناریو ها به دو دسته ی تاریخی و مونت کارلو تقسیم میشود. کار بعدی این است که معیاری داشته باشیم تاریسک ها را اندازه گیری کنیم. یکی از ساده ترین معیار ها ، واریانس است. کار بعدی شناسایی استرس است.کار بعدی Back-Stress است.

قرارداد آتی ساده ترین نوع مشتقه مالی است. یک قرارداد آتی قراردادی است بین فروشنده قرارداد و خریدارقرارداد. یک قرارداد باید شامل چند بند باشد. یکی سر رسید قرارداد آتی همیشه باید معلوم باشد. دیگری میزاندارایی و نوع دارایی که قرار است معامله شود باید مشخص شود. قیمت هم باید به گونه ای  باشد تا به صورتتوافقی در سر رسید معلوم باشد. پس قرارداد آتی ، قراردادی است که فروشنده متعهد میشود کالایی را باقیمت مشخص در زمانی در آینده که در سر رسید مشخص شده ، بفروشد و خریدار هم متعهد میشود در زمانسر رسید کالا را با قیمتی که توافق شده بخرد. قرارداد آتی در زمان انعقاد قیمت توافقی اش به گونه ای بایدباشد تا فرصت آربیتراژ ، با اطلاعات زمان قرارداد بستن در آن وجود نداشته باشد. البته اگر چند روز از قراردادبگذرد و اطلاعاتی مبنی بر اینکه قیمت کالا تغییر خواهد کرد وجود داشته باشد ، دیگر در قراردادی که بستهشده تاثیر ندارد و در قسمت دیگری درباره اش بحث میشود. نقش مهندسی مالی در قرارداد های آتی این استکه در ابتدا چگونه قیمت توافقی را مشخص کند تا فرصت آربیتراژ بوجود نیاید. سپس باید تشخیص دهد کهدر آینده این ورق قرارداد به نفع چه کسی است.

قرارداد های آتی پوششی برای ریسک بازار است. سوالی که در اینجا مطرح میشود و مهندسی مالی به آنپاسخ میدهد این است که آیا با ارزی میتوان پوشش ریسک ارز دیگری را داد. به طور مثال قراردادی تهیهمیشود با ارز یِن ، آیا یِن میتواند پوشش ریسکی برای دلار باشد؟ بنابراین درسی مانند مهندسی مالی ، درسیاست که به کمک آن بتوانیم پوششی برای ریسک بازار درست کنیم.

کال آپشن یا حق اختیار خرید تقریبا شبیه قراد های آتی است اما یک فرقی دارد. فرقش هم این است کهفروشنده حق فعال بودن خودش در قرارداد را به خریدار میفروشد. یعنی وقتی که زمان سر رسید برسد اینخریدار است که باید تصمیم میگرد که کالا را بخرد یا نه و فروشنده هم به حرف خریدار گوش میدهد.

پوت آپشن هم تقریبا شبیه به قرارداد آتی است اما با این فرق که در آن حق اختیار فروش به خریدار دادهمیشود. یعنی وقتی که زمان قرارداد میرسد ، خریداری که حق اختیار فروش دارد اگر قدرتش را اعمال کندفروشنده باید کالا را از خریدار بخرد. نکته ای که وجود دارد این است که در کال آپشن و پوت آپشن قدرتدست خریدار است. این سه مشتق ، مشتق هایی هستند که با آن میتوانیم ریسک بازار را پوشش دهیم.

قرارداد بعدی ، قراردادی است که با آن میتوان ریسک اعتباری را پوشش داد.CDS )Credit Default Swap) قراردادی است بین فروشنده و خریدار. دارایی پایه CDS ها دارایی هاییهستند که اعتباری هستند. دارایی پایه CDS یک باند است ، باند شرکتی که امکان دارد به تعهداتش عمل نکند.حتی امکان دارد دولت باشد منتها امکان دارد دولت این اوراق را بر روی واحد پولش منتشر نکند. مثلا عرضه یدلاری که کشور های اروپایی انجام میدهند. این ریسک ها ، ریسک اعتباری هستند چون خود دولت ها دلار ندارند.CDS قراردادی است که در آن فروشنده متعهد میشود اگر اقساط موکول شدند مقداری هزینه بپردازد. خریدارنیز تعهد میدهد که (بسته به نوع قرارداد) ماهانه یا سه ماه یک بار مبلغی پول به فروشنده بدهد.

علم مهندسی مالی همچنین مشتقاتی را طراحی میکند و همچنین توضیح میدهد که با استفاده از این مشتقاتچگونه پوشش ریسک انجام دهیم و قیمت گذاری ریسک را انجام میدهد.

 

پرسش ها و پاسخ ها :

  • پیش بینی هایی که در بازار انجام میشود تا چه حد قابل اعتماد هستند؟

اساسا برای پیش بینی یک موضوع در ابتدا باید ببینیم که آیا موضوع قابل پیش بینی است یا نه. ما فرض میکنیم که داده ها پیش بینی پذیر باشند. حال ما باید مدلی بر روی این داده ها پیاده کنیم تا خروجی بگیریم.اگر این مدل ریاضی به درستی سوار داده ها شوند احتمالا پیش بینی درست است و اگر به درستی سوار نشوند احتمالا پیش بینی غلط است.

داده هایی که قرار است پیش بینی کنیم ، از یک رابطه ای یا ضابطه ای پیچیده پیروی میکنند. کار مدل های ریاضی این است که بدون داشتن ورودی ، خروجی هایی به ما بدهد که به واقعیت نزدیک تر باشد.

 

  • یکی از مفروضات در حوزه ی پیش بینی این است که اتفاقاتی که در آینده قرار است رخ بدهد ادامه ی اتفاقاتی است که در گذشته رخ داده. این فرض تا چه حد قابل اعتاست؟

ما یک متغییر تصادفی داریم و یک فرایند تصادفی. وقتی ما درباره ی پیش بینی صحبت میکنیم در اصل میخواهیم متوسط متغییر های تصادفی را بدست بیاوریم چون این متغییر مقدار های مختلفی را میتوانند شامل شود. وقتی ما درباره ی مدیریت ریسک صحبت میکنیم ، درباره ی توزیع دنباله ی پایین یا بالای آن بحث میکنیم.

اگر ما تمام اطلاعات موجود در امروز ( منظور تمام متغییر های اقتصادی ) را در اختیار داشته باشیم ، با استفاده از این اطلاعات و مدل های متنوع ریاضی ، ورودی ها را وارد میکنیم و خروجی میگیریم. نهایتاً باید ببینیم که این مدلی که پیاده کردیم روی داده هایی که بیرون از ورودی هایمان است چه مقدار جواب میدهد. اگر از پنجاه درصد بالاتر باشد ، مدل قابل اعتناست.

 

  • برای این رشته تا چه حد ریاضی بلد باشیم کافی است؟ آیا از بحث اقتصاد کیفی هم میتوان به مدیریت ریسک ورود کرد؟

بخشی از اقتصاد که مربوط است به نظری که مطالی همچون مفهوم پول چیست ، چگونه ثروت تشکیل میشود و تاثیرات اقتصاد سیاسی و … ، در این بخش از اقتصاد عمدتاً ما باید بتوانیم از نظر فکر و ذهن مسائل را کلان ببینیم و درگیر مدل ها و متغییر ها نشویم و مفاهیم اقتصاد را به خوبی درک کنیم. همچنین برای صحبت هایمان استدلال داشته باشیم. پس در این قسمت از اقتصاد ما باید توصیه ی نظریه بدهیم  و نیاز به مدل سازی نداریم. در دنیا کسانی که اقتصاد دان میشوند ، پایه ی مدل سازی قوی ای دارند یعنی از لحاظ درس های ریاضی و فیزیک بسیار قدرتمند هستند. سپس بعد از فراگیری آموزش مدل سازی به سراغ فرضیه سازی میروند. اما در ایران اینگونه نیست و علت اینکه در اکثر کشور ها روند آنگونه است این است که برای اثبات درستی نظریه ای باید اعداد و ارقام را به گونه ای نشان دهیم که در نهایت بگوییم این اتفاق قرار است بیوفتد.

اگر میخواهید در رشته ی مالی آدم بزرگی شوید باید درک عمیق داشته باشید و این زمانی اتفاق میوفتد که روش های مدل سازی را با دقت و جزئیات بلد باشیم.

دانلود جزوه درسگفتارمبانی مهندسی مالی و مدیریت ریسک دکتر محمد علی رستگار:

دانلود جزوه مبانی مهندسی مالی و مدیریت ریسک

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دلیل بازگشت وجه